سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس چهل روز برای خدا اخلاص ورزد، حلال خورد و روزش را روزه بدارد و شبش را به عبادت بایستد، خداوند چشمه های حکمت را از دلش بر زبانش جاریکند . [امام علی علیه السلام]

مجددا چرک نویس

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 99/2/17 4:45 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

می گفت آدم ها خوب ِ خوب یا بد ِ بد نیستند . آدم ها خاکستری اند ! نه سیاه سیاه ، نه سفید سفید ؛ کمی سیاهند و کمی سفید . حالا بعضی سفیدیشان بیشتر میزند و بعضی کمتر سیاهی دارند اما خالی خالی نیستند ، مطلق نیستند . 

قبول ندارم ! راستش را بخواهید قبول ندارم ! اصلا قبول ندارم . به نظر من ما آدم ها رنگی هستیم ! همه مان رنگی هستیم ، یعنی لااقل یک روزی رنگی بودیم ، ما به این دنیا رنگی آمدیم و حالا کم کم غلطگیر برداشته ایم و یک دست هم ذغال ، سیاه می کنیم و سفید ... ! ما آدم ها رنگی هستیم ، چشم هایمان را باز کنیم رنگی ِرنگی هستیم . مثلا من کمی صورتیم بیشتر می زند ، فاطمه کمی آبی تر است و زردی ِ هاجر از همه مان بیشتر ، ماهی ، سبز ِ سیر است و فاطمه تاج ، رنگ هایش ملیح و ملایم ، ترکیب دوست داشتنی ای از چند رنگ آرامی که اصطلاحا پاستیلی می گویندشان . ما آدم ها رنگی بودیم و هر چه بزرگتر می شویم بیشتر داریم خجالت می کشیم از رندگی بودنمان . چشم هامان میبندیم و گم می شویم در دنیای کیف های چرم مشکی و کفش های چرم قهوه ای . کت های مشکی و روسری های سفید . به قطع که رب ظلمت نفسی اش اینجا کمی بیشتر به چشم می آید ، گویی این آیه درست نازل شده بر بی چشم و رویی ما آدم ها به دنیایی که خدا رنگی آفریدش و ما اعتنایی نکردیم . 

کوچکتر که بودیم ، خیلی کوچکتر ، برایمان بین صورتی و آبی مرز گذاشتند . رنگ هامان را جدا کردند . به پسری که کمی صورتی بود خندیدند و دختر آبی را مسخره کردند . ما آدم ها فارغ از پسر یا دختر بودنمان ، آدمیم ... رنگ داریم و این رنگ مختص جنسیت نیست . ما هم هی بزرگ شدیم و فکر کردیم داریم بزرگ می شویم ، هی قد کشیدیم و فکر کردیم بزرگ شدن به سیاه شدن است ، به سفید شدن ... از رنگ ها فاصله گرفتیم . حربه ی زشت است ، بزرگ شدی ، این ها مال بچه هاست خوب عمل کرد . 

خدا دنیا را رنگی ِ رنگی آفرید و شیطان گوشه ای آرام لبخند زد ، به دنیایی که داشت سیاه و سفید می کرد و ما آدم ها خوب ، از آن لذت هم می بردیم ... ! 

______ 

این ست کیف و کفش را چهار سال پیش خریده بودم . آن وقت ها که هنوز به رنگ هایم بی رحم نشده بودم . خریدم تا استفاده کنم اما نمی دانم چه شد که چهار سال گوشه ی اتاقم در وکیومش ماند و خاک خورد ... اما من ، من بعد از چهار سال ، دوباره تصمیم گرفتم رنگی باشم . فارغ از سنم ، فارغ از هر چه نگاه بی رحم است تصمیم گرفتم به میان کفش های چرم مشکی و قهوه ای ، رنگی باشم و بس ... 

یه روز برای بچم خواهم گفت دنیا چقدر رنگی بود :) راستی ! دنیای شما چه رنگیه ؟




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر