وبلاگ :
* گـــل نرگس *
يادداشت :
زنگ تفريح
نظرات :
0
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شبنم
ميگم منم از اين دعواهاي دسته جمعي داشتم!منو مريم و دونفر ديگه بوديم کلاس چهارم سر کلاس انوم فتاحي يادتونه؟مارو تو کلاس راه نداد؟؟؟خيلي نامرد بود ما مثلا رفته بوديم کمک همکارش ولي اون رامون نداد!از اونور هم خانوم اسد آبادي مارو برد تو دفتر و ماهم همه بچه مثبتا بوديم و کلي خجالت کشيديم!وقتي برگشتيم مريم مي گفت به بچه ها دروغکي براي اينکه ضايه نشيم بگيم که مارو دعوا نکردن تازه خانوم اسد آبادي موبايلشو داد و بازي هم کرديم!خلاصه خانوم فتاحي هم تا مي تونسته پشت ما دعاي خير کرده بوده!
پاسخ
از همون اول يه چيزيتون ميشد خدا خيرت بده کلي خنديدم