پيام
+
[تلگرام]
در ميان روزها از روز دوم بدم ميايد،روز دوم بي رحم ترين روز است؛روز دوم همه چيز حقيقي و دوست نداشتني است!مثلا روز اول مهر هميشه روز خوبي بود،آغاز مدرسه بود و خوشحال بوديم،اما امان از روز دوم...روز دوم تازه ميفهميديم که تابستان تمام شده؛يا مثلا روز دوم برگشت از سفر...روز اول خستگي در ميکرديم،حمام و استراحت و تازه روز دوم بود که ميفهميديم خوشي سفر تمام شده،طبيعت و بگو بخند و شادي سفر تمومه...هر وقت مادر بزرگ نزد ما ميامد و يک هفته اي ميماند و بعد برميگشت،روز اول ناراحت ميشديم ناراحت ميشديم اما روز دوم تازه ميفهميديم که مادر بزرگ رفت؛يعني چه...وقتي عزيزي از دنيا ميرود روز اول خدا بيامرز است ولي روز دوم از دست رفته...در جدايي..روز اول در شوک و گاهي خوشحالي از زندگي جديدي که در راه است...اما دريغ از روز دوم که تازه ميفهميم کسي رفته و تنها شديم...تازه ميفهميم که حالمون خوب نيست و تنهايي چقدر بده...بايد روز دوم را خوابيد...اصلا روز دوم را بايد مرد...
زمزمه نسيم
98/10/14
* راوندي *
روز دوم واقعيتيست غير قابل انکار و بايد که با آن روبرو شد و اگر تمام بيست و چهار ساعت آنرا هم بخوابيم اين روز سوم است که جاي روز دوم را خواهد گرفت و اصولاً طرح موضوعاتي از اين قبيل است که نوشته هاي نويسندگان را از هم متمايز ميکند