پيام
+
*بسم الله*
دستمالي به دست گرفت
تا گردي که روي *لبخندت * نشسته را پاک کند ...
مگر غبار مي گيرد *لبخندي که بهشت آن را مي خرد ... *؟!
*به بهانه ي گرد *
مادر آمد
تا با *پسرش* کمي درد و دل کند ...
*خلوت کند*
به ياد آن روز ها
بگويد
و
بخندد
*از لبخند ِعلي ...*
اما *لبخند روي لبانش محو شد ...*
هنگامي که ديد
*آن چيزي که علي برايش شاهرگ خويش را فدا کرد ؛ در حال فراموشي است ...*
انگار

* هاتف *
93/1/19
* گل نرگس *
انگار فقط چند روزي سوژه ي بعضي ها براي اخبار ِ داغشان بود ... / *دل ِ مادر شکست ... * /// *پ.ن1 :* ادامه دهنده راه شهدا باشيم *تا نامشون ... * / *پ.ن2 :* ... / دلنوشت @};-
* گل نرگس *
.
*ميثم*
http://parsiyar.ir/yaran14/Feeds/8529773/
* گل نرگس *
تشکر جناب ميثم ...
* گل نرگس *
.
ساقي رضوان
چرا بخشيدن قاتلو؟x-(
* گل نرگس *
:(
* گل نرگس *
.