پيام
+
[وبلاگ]
*هو الرحمن*
به اميد ِ لبخند آقا که رفته بودي
خدا خنده کرد ...
صداي خنده هايش طنين انداخت
لاله اي روييد
در سينه ات
رنگ ِ خون گرفت
خوني که برق ِ آن از چشمان ِ تو عبور مي کرد ...
...
ــ
+ قصه ي مظلوميت ِ علي هيچ گاه به سر نمي رسد !
ادامه در http://rosesorati.ParsiBlog.com/Posts/1902/
نجفي از قيدار
94/1/9
* گل نرگس *
رفته بود دنبال کاراي جانبازيش... /
گفته بودن:
حالا يه کاري کردي ,دنبال چي اومدي؟ /
ديگه دنبال هيچي نرفت!!!
* گل نرگس *
.