سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى با دمى که برآرد گامى به سوى مرگ بردارد . [نهج البلاغه]

پیاز آیتی از آیات الهی !

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 99/2/21 2:52 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

همیشه وقتی می خواستم پیاز خرد کنم ، سعی می کردم در مقابل اشک هایم تمام قد بایستم ! نگذارم اشک هایم گونه هایم را تر کند ، همیشه وقتی پیاز خرد می کردم و کسی از کنارم رد می شد ، بهانه ی اشک هایم پیازی بود که خرد می کردم ، چشم هایم می سوخت . بینی و چشم هایم عجیب می سوخت و اذیت می شد که پیاز عجیب اشک آور است . اما امروز ، امروز هوای گریه داشتم . در مقابل اشک هایم ایستاده بودم و نمی خواستم بپذیرم هوایم هوایی ابری است . درست کردن افطار و خرد کردن پیاز هایی که باید سرخ می شد توانم را در هم می شکست که در مقابل هوای ابری بارانی خودم و اشک آوری پیاز نتوانستم ایستادگی کنم . پیاز خرد می کردم و های های اشک می ریختم ... این بار اصلا نمی سوخت . اصلا سوزشی در چشم هایم ، در بینی ام حس نمی کردم ، هرکه می پرسید می گفتم گریه می کنم و پیاز خرد می کنم . و عجیب ، یک پیاز برای من نشانه ای بود تا برایم یادآور شود در مقابل بعضی چیز ها نباید ایستاد ! باید پذیرفت .. پذیرفت و با آن همراه شد ... اینطور دردش کمتر است و حال خوبش بیشتر ... 

#ساجده_شیرین_فرد




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر