پيام

* گل نرگس *
94/2/12

+ [وبلاگ] *هو الرحمن* اصلا زمين و زمان دست به دست هم دادند که به من بگويند آن روز ها گذشت ... همان روز هايي که ليگ ِ پرش از روي سطل زباله داشتيم و ليگ ِ پرتاب گچ !! باشد قبول آن روز ها شايد گذشته باشد اما من از آن آدمها و خاطراتشان نمي گذرم ... از دبير ِ شيرين پرورشيمان که چقدر حرصش دادم که گمان کنم سر پل صراط ِ آن ور يک هفت هشت ده واحدي بايد آزارشان را پاس کنم تا شايد قبول شوم:| !

* گل نرگس * 94/2/15

ادامه ي يادداشت " تقويم ِ دروغگو ... ! " در گل نرگس

ستارش کجه..

ديگه شرمنده :) عکس مال ِ خيلي وقت پيش ، يعني اصولا از عتيقه عتيقه تر و مربوط به وايبر يکي از دوستان بود ..

بزرگواريد.. من باب مزاح عرض کردم بانو.. وگرنه عکس به اين کجي که انقد بحث و گفتگو نداره ک ِ..:D

ما خودمونم تو اين گذر زمان کج شديم ! : ) )‌ / راستي جناب سبحان ؛ موافقيد با خاطرات شما شروع کنيم ؟ :)

چي بگم والا.. دقيقا بايد چيکار کنم.. بفرماييد.. / راستي متن فيدتون غلط تايپي داره>> "دبير پرورشي"..

اختيار داريد :)‌بايد دقيقا شروع کنيد از خاطرات و بازيگوشي هاي دوران مدرسه گفتن :)‌ما که استارتشو زديم ، باقي دوستان هم بسم الله بگن ! / خيلي ممنون :)

ممنونم.. چشم.. مينويسم.. و به صورت خصوصي براتون ميفرستم.. البته خاطرات تلخ و شيرين با هم داره هاا..

چشمتون روشن به جمال حضرت حجت (عج) به نظرم خيلي خوندني ميان :) براي چي خصوصي ؟ تا تلخ و شيرين با هم نباشه که خاطره نميشه !

بابت دعاي خوبتون سپاس..ممنونم../ پس کجا بايد بنويسم خاطراتمو.. زير همين فيد؟!..

از اين دعاها مگه شما در حق ما نمي کنيد ؟ :) فقط ميگيد آي خدا اين گل نرگس بزنه بره زير ِ هجده چرخ ؟!! : ) ) / بعله ! اينجا ميشه صندوقچه ي بازيگوشي هاي مدرسه ي پارسي ها :)

هممون هم از اين خاطرات داريم :)‌ خجالت هم نداره : )

اين چه حرفيه بانو.. انشالله هميشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه.. چشم.. يه بار سره صبر مينويسم.. / سبحانو خجالت؟؟.. يه چي ميگيناا.. :)

مزاح مي کنم ،‌به دل نگيريد ... / منتظريم ها :)

بزرگواريد.. / به روي چشم..خدمت ميرسم..

خدمت امام زمان (عج) باشيد ، ياعلي ...