:(
بسم الله
سلام خدای من
میشه چند لحظه باهاتون خلوت کنم ؟
براتون بغض کنم ؟
امروز تو خیابون
وقتی به چادرم توهین شد
به دینم
یه لحظه ناراحت شدم
تو ذهنم اومد خدایا ! مگه نگفتی پشتمی ؟
چرا ؟؟؟؟
خیلی وقت بود بین مردم احساس غریبگی داشتم
ولی امروز برام تداعی شد
که چند سال پیش وقتی چادر رو انتخاب کردم و گفتم که چادر احترام داره ، حرمت داره و نباید شکسته بشه ! وقتی چادر رو پذیرفتی
دیگه نباید کنارش بزاری باید باهات باشه با گوشت و پوست و خونت نه اینکه امروز سرت کنی فردا بزاریش کنار ها نه ! چون حرمت داره و اگر اونو ، حجاب برتر رو با قلبت بپذیری واست میمونه و مطمئنم با بزرگترین اتفاق هم کنارش نمیگزاری / وقتی با قلبم قبول کردم و نه از روی عادت یا اصرار اطرافیان ؛اینم پذیرفتم ازش به نحو احسن دفاع کنم ! چادری خوبی باشم تا چادر بد جلوه نکنه و محکوم نکن افرادچادریو به دل مردگی
افسردگی یا گوشه گیری ! با همه اینا بازم این مسئولیت رو قبول کردم ! تا جایی که تونستم سعی کردم شبهات درمورد حجاب رو برطرف کنم بحث من لزوما چادر نبود ، حجابی مناسب شان زن بود / همینطور با خودم داشتم حرف می زدم !!!که یادم اومد از خدا یه چیز بخوام ! خدایا به خاطر شما همه این سختیا رو تحمل میکنم به شرطی که بهشتت مال من !!!! / پ . ن : دلم خیلی گرفته اینم یه پریشان نوشتی بیش نبود
تصویر : زهرا خانوم 1 ماهه در راهپیمایی 13 آبان
استفاده با ذکر منبع
گل نرگس :)
کلمات کلیدی :