بوسه باران اشـ ـ ـ ـک ...
بسم الله
هرگاه سجاده ات جمع می شد ...
چشمانت را اشک بوسه باران کرده بود ...
انگار آسمانی که در آن با معبود سخن می گفتی هـوایش بارانی بود ...
باران عشق ...
راستی !
می شود کمی از آن ستاره هایی را که از باغ خدا چیده ای نشانم بدهی ؟
آخر نورشان چهره ات را در آغوش گرفته ...
ــــــ
نرگس نوشت (استفاده با ذکر منبع)
کلمات کلیدی :