دلتنگیــ ...
بسم الله
دلتنگــــم ...
به سادگی یک بغض و گوشه ای آرام نوای السلام علیک یا اباعبدالله ...
به سادگی چند قطره اشک ...
به سادگی آسمان
د ل ت ن گ م
دلتنگ آن سه شنبه هایی که با هم هم صدا می شدیم :
بابی انت و امی ...
دلتنگ گوشه ای آرام
گریستن ...
دلتنگ آن یک شنبه هایی که عهـــــد می بستیم
چقدر پایبند بودیم ؟!
دلتنگ ِ العجل العجل ها ...
دلتنگ ِ نوای ترتیل زینب سادات ...
آن هنگام که خواندن را قطع می کردی ...
تا ببینی
یا ایها الذین آمنوا ...
تا ببینی
خداوند چه می گوید ...
چه مقدار گوش کرده ایم ؟!
آیا فقط قرآن را می خوانیم ؟!
یا عمل ... ؟!
دلتنگ قیام هایمان ...
هنگامی که اللهم ارزقنی خوانده میشد ...
هنگام سلام ها ...
دلتنگ پنج شنبه هایی که از صبـــح با هم بودیم ...
یاد ِ آن شهدای گمنام تازه تفحص شده آتش می زند ...
آن هنگام که ...
به همیـــن سادگی !
دلتنگی چیز پیچیده ای نیست ...
چند ماهگی دوریمان تمام شد ... ؟
شاید یکسال شده
که
من
اینقدر
دلتــــنـــــگـــــم ...
ـــ
دلنوشت
کلمات کلیدی :