بوسه ی دزدکی
بسم الله الرحمن الرحیم
منتظر ِ شب ماند ؛
همه جا که تاریک شد
آرام آرام
آسمان
روی زمین قدم گذاشت ...
و
بوسه ای دزدکی
بروی رد ِ حضورت زد
کمی خاک به سوغات و تبرک به آسمان برد
آخر میدانی ؛
خاک را فقط به خاک ِ اینجا می شناسند و بس ..
کمی خاک برداشت و
بازگشت ...
صبح خبرش را با تهران مکاتبه کردند ؛
سنگرش را با خمپاره زدند ...
حاجی پر کشید ... !
ـــ
+ دلنوشت
کلمات کلیدی :