سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که راز خود را نهان داشت ، اختیار را به دست خویش گذاشت . [نهج البلاغه]

یک روز را آمدیم با خودمان جشن بگیریم !

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 94/2/27 2:44 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گفتیم ما یک امروز را تنها هستیم ، بیاییم یک حالی به خودمان دهیم مگر چه اشکالی دارد آدم تنهایی برای خود ِ خودش جشن بگیرد و شادی کند ؟!

بر آن شدیم تا غذایی مورد علاقه را برای خودمان طبخ کنیم و از آن لذت ببریم !

ریختیم داخل ِ ظرف و روغن ریختیم و زیرش را روشن کردیم و بر حسب یک استثناء باور نکردنی زیرش را کم کردیم و رفتیم بنشینیم مثل ِ بچه ی آدم نگاهی به کتاب هایمان بکنیم

غرق کتاب شدیم و چندین صفحه ای که پیش رفتیم یک آن به خودمان آمدیم بح بح ... چه بوی ِ سرخ کردنی ای میاد !

بح بح .. ؟!!!

و مثل ِ فشنگ ز جا پریده و با صحنه ی غم انگیز ِ آزمایشگاه ِ شیمی مان که در شناسنامه خورده آزمایشگاه ولی ما آشپزخانه صدایش می کنیم یا قدیمی تر ها مطبخ ، خب بگذریم ! با صحنه ی اعجاب آور و تلخ ِتبدیل ِ مواد غذایی به کربن غنی شده مواجه شدیم که گمانم یک مقدار دیگر می ماند شیرین ، الماسی شده بود برای خودش ! بلافاصله زیرش را خاموش کرده هرچند قبلش یک دستمال به آتش کشیده شد و همانطور در سینک رها شد ولی با صدا کردن ِ بلند ِ مامان داشت گریه مان در می آمد ! از آنجایی که در خانه تنها بودیم تماسی گرفتیم تا اطلاعاتی کسب کرده چه خاکی بر سرمان بریزیم که خانواده تشویقمان کردند تو که تنهایی برو زنگ بزن برات غذا بیارن یه روزم به خودت برس :) ! ذوق کرده ز جا پریدیم نیست که ما خانواده دوست و مهربان هستیم بسی ، اصلا این موارد به ذهنمان نمی رسید ! تشکر از ایده پردازان البته !

اما به اینجا رسیدیم که آمدیم تکه های کربن شده را جدا کنیم ، آخر مقداری از قسمت غنی نشده اش قابل خوردن بود ، کل  غذا را داخل ِ سینک ریخته و دقیقا با همان دو دستی  که بر سرمان کوبیدیم به سرعت سعی بر برداشتنشان کردیم و همه شان نجات یافتند فقط نمی دانم چرا ... ؟! بگذریم

تماس گرفتیم و آدرس دادیم و ئه نیامد ! که کاشف به عمل آمد یک روز را هم که می خواستیم حالی به خودمان بدهیم ، آدرس ِ خانه ی خواهرمان را داده و حال به او دادیم !

دیگر بلای دیگری نمانده بود که نازل شود که نشستیم به تایپ کردن و نوشتن اینجا ، تند تند !

 

 

ــــــــــــــــ

+ دلنوشت ( بردن ِ نام ِ جایی که از آن این متن را برداشته اید ، گمان نکنم بهای سنگینی باشد در قبال عمر و احساس ِ نویسنده ! ... استفاده با ذکر منبع ! )

خیلی التماس دعا ، عیدتون هم مبارک :)

 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر