بی اختیار شعر سرودن بلد شدم ( پست ثابت )
هو الرئووف
دست مرا گرفت و به دستم قلم گذاشت
حسی که باز پای مرا در حرم گذاشت
حسی که اشک وار به چشمم قدم گذاشت
تا اشفعی لنا به لبم دم به دم گذشت
پس از کنار حجره ی پروین رد شدم
بی اختیار شعر سرودن بلد شدم
ــ
+ پست ِ ثابت
+ عکس : گل نرگس
کلمات کلیدی :