کسی چه می داند ؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روزی است با خودم در کلنجار هستم که به او بگویم ، به دکتر بگویم دکتر ؛ درد اصلی ِ من بی خوابی های شبانه و سرگیجه و درد و ضعف نیست ، دکتر ...
هی با خودم کلنجار میروم و هی با خودم حرف میزنم و فکر می کنم در مقابل او نشسته ام و برای خودم می بافم و می بافم و می بافم و باز هم وقتی میرسم مقابلش لال می شوم ، لال ِ لال ...
اینبار فقط آرام گفتم لطفا برای من خواب آور بنویسید ... او چه می دانست من برای فرار از بیداری میخوابم و برای فرار از خواب بیدارم ! همه اش در حال فرارم ...
+ خط خطی
کلمات کلیدی :