دختر ها نازکند ... ساده ، صمیمی
هو الرحمن
باز برات قاقالی لی خرید ، خر شدی ؟!
حالا تو اینجا نیستی و این ها جرات می کنند که اینگونه بانوی تو را بشکنند ..
به چه جراتی به تکه تکه جان ِ تو که برای من در رفته و تجلی کرده در این هدیه های ناقابل ولی بسیار با ارزش را اینگونه می خوانند ؟
حالا تو اینجا نیستی تا بگویی دیوونه گریه نکن ، خودم میرم پدرشونو در میارم !
حالا تو اینجا نیستی تا آنقدر پیله کنی تا من پروانه شوم ؛ آنقدر پیله کنی که خوب شو ، خوب باش ، گریه نکن ، آنقدر پیله کنی که چرا گریه می کنی تا من از دستان ِ تو به عرش اعلی بروم ...
ولی
ولی من که هستم
نمی گذارم تو آزرده شوی از اشک های ِ من
آری
من خر شدم ،
اما بدانید
دختر ها به این سادگی که خر می شوند ، دلشان هم می شکند ، خرد می شوند ...
___
+ گلهایی که برایم خریدی ، عجیب بوی بهشت می دهند ...
+ دلنوشت ( استفاده با ذکر نام گل نرگس ، فقط ! )
کلمات کلیدی :