سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ترس از کیفر موعود را روزی ما گردان ...و ما را نزد خود، از توبه کارانی قرار ده که محبّتت را بر آنان مقرّر داشتی و بازگشتشان را به فرمانبری ات پذیرفتی، ای عادل ترین عادلان! [امام سجّاد علیه السلام]

دردنامه

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 94/7/3 3:39 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چند روز ، بی خبری ِ محض و درد پشت ِ درد

دردی که افتاده بود به جان ِ این جسم نیمه جانت کم نبود که هی شب ها هم خواب ِ علی را می دیدی که در تقلا ی زندگی است ... 

حالا صدیقه رفته بود و داغش بر دل ِ تویی که شاید آشنایی نزدیکی با او نداشتی هم ، سنگینی می کرد ... 

آشفته و با سر و روی عرق نشسته از خوابی که بیشتر شبیه مرگ بود می پریدی و تا خود صبح در همان فضای اتاق دوازده متری قدم می زدی ...

قرص هایت را می آوردند ... 

می خوردی

و باز همان سناریوی تکراری ...

این دو روز آخر را تا توانستی در تب سوختی ! 

دیشب بالاخره گوشیت را در دست گرفتی و اینترنت سیم کارتش را راه اندازی کردی ...

برای تویی که در عصر تکنولوژی زندگی می کنی ، نبودن و نتواستن خیلی سخت است ! 

نه رادیو ، نه تلویزیون ، نه اینترنت و نه حتی یک زنگ خشک و خالی تلفن

به محض کانکت شدن ، عکس های وحشتناک و خبر هایی وحشتناک تر ...

حجاجی که بنا بود لباس احرامشان ، کفن شود و در آغوش خدا طواف به جا بیاورند

حاجیانی که حجه الوداعشان نقطه ی پایان این دفتر بود ... 

حاجیان ِ حسینی ... 

و 

خبری که 

هنوز نمی توانم باورش کنم

نه اینکه نتوانم ، نه ...

نمی خواهم باورش کنم ...

که یک عزیز پارسی بلاگی دیگر هم نیست ... 

...

نقطه

اما 

بی پایان ...

که واژه ها بی رحمند

و عاجز

از بیان ! 

 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر