بی نظم در عین قانونمندی !
هو الرحمن
عشق اگر در قاعده ی انضباط بود ؛
خطوط موازی زیادند ... !
به هم رسیدنی در کار نیست
تا بی نهایت !
من تو را بی نظم دوست دارم
مو های آشفته ی سر ِ صبحت را
من شلختگی ِ خانه ات را دوست دارم
میز ِ خاک گرفته ات را
من تو را شلوغ می خواهم !
غرق در رنگ هایی که هیچ کدام به هم ربطی ندارند ... !
مرا عطر ِ غذای سوخته ات عاشق کرد !
اصلا می دانی ؟!
عاشق ِ بی حوصلگی هایت هستم
عاشق آن وقت هایی که فاصله می گیری و جای ِ خوردن ِ رسمی و با کلاس همیشگی ...
اصلا ؛ صدای غذا خوردنت را دوست دارم !
می دانی ؟!
عشق بی قاعده است ...
بی نظم در عین قانونمدی ...
من جا گذاشتن هایت را دوست دارم !
من ..
من ...
می دانی
عشق ِ من خیلی خاص است
چون تو خاصی !
ـــــــــــــــ
+ دلنوشت ( استفاده با ذکر نام گل نرگس )
کلمات کلیدی :