سخت نگیر !
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز صبح که بلند شدم در خودم نیاز شدیدی به خورشید احساس کردم !
به نور ...
به آفتاب
و این برای منی که تا کنون در طلب تاریکی بوده ام ، شروع انقلابی بزرگ بود ...
با بند ِ مانتوی آبی ِ کاربنی ام پرده ی اتاقم را کنار زدم
بلند شدم
لباسم را عوض کردم
موهایم را شانه زدم
کمی آرایش کردم
و کمی از آن نمک ِ دخترانه چاشنی غذایی که بار گذاشته بودم کردم ... !
زندگی چیزی نیست ؛
حز همین لبخند های ساده
جز کمی آواز گنجشک هایی که عشق عشق می گویند ...
جز ...
ــــــــ
+ دلنوشت ( استفاده با ذکر نام گل نرگس )
کلمات کلیدی :