سرم درد می کند ...
بسم الله الرحمن الرحیم
این روز ها دارند از پس هم می گذرند , تند و تند و ما هم داریم دور از جانمان مثل اسب می دویم در پی ِ ... ؟!
براستی در پی چه می دویم ؟!
این چنین تند تند ... نفس زنان ... چه چیز ارزش این گام های پی در پی و بلند را دارد ؟!
چه چیز ارزش به جان خریدن این همه خستگی را دارد ؟!
چیزی را با ارزش تر از اشک هایی که هر روز دارند در این جان وارفته شورش می کنند و یک دیکتاتوری به نام زندگی هر روز بر جان آنان می کوبد خفقان را یافته ای ؟!
چیزی ورای یک لبخند از ته ِ جان .. نه از آن هایی که تلخند ... درست شبیه شکلاتی که تلخ باشد
یک پارادوکس عمیق
دلم یک آغوش گریه می خواهد .. گرم ِ گرم ..
دلم دست هایی می خواهد ..
دلم ..
راستی
گفته بودم چقدر تنگ شده ؟!
__
+ چرک نویس ( استفاده با ذکر نام گل نرگس )
کلمات کلیدی :