سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که حضرتش روزى میان یاران خود نشسته بود . زنى زیبا بر آنان بگذشت و حاضران دیده بدو دوختند . پس فرمود : ] همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این نگریستن موجب هیجان . پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید ، که او نیز زنى چون زن وى نماید . [ مردى از خوارج گفت خدا این کافر را بکشد چه نیک فقه داند . مردم براى کشتن او برخاستند ، امام فرمود : ] آرام باشید ، دشنام را دشنامى باید و یا بخشودن گناه شاید . [نهج البلاغه]

گل نرگس

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 95/4/26 9:13 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

گل نرگس ؛

جایی که سالها حرف هایی از مرا شنید , مرا پرورید , مادرم بود و هست و خواهد بود ... 

گل نرگس ؛

نامی که خودش به این سمت آمد , نامی که خواست من نبود , نامی که اتفاقی هم نبود , نامی که حرف ها داشت , بسیار , سالهای سال ... 

چه پارسی ؛

چه افسران ,

چه بیان ,

چه بلاگفا ,

چه میهن بلاگ ,

چه اینستاگرام ,

و چه ...

هر جا و هر جا و هر جا ...

اینجا روزنوشت هایی بود از برگ برگ ِ احساسم ؛

اینجا , این گل نرگس بود که مادر بود و من فرزند

که مرا پرورید ,

اینجا ....

گل نرگس ِ آرام ِ من ... 

دوست های خوبی برایم به ارمغان آورد و حالا شاید این سلب توفیق باشد ز من برای فعالیت با این نام مبارک و مقدس ... 

گل نرگس برای من روح است

جان است

نور است ...

شروع است ...

شروعی که قلم در دست نهادن مرا آموخت ,

مرا لبخند بخشید , اشک هایم را ز گونه پاک کرد 

اما اشتباه نکنید

این پایان نیست ..

این شروع است , شور است , شعور است !

این یک آغاز دوباره است با نام او ...

با یاد او ...

با ذکر او ... 

این به معنای بسته شدن دفتر گل نرگس نیست ,

نه ...

هرگز ...

گل نرگس هست ...

هست و خواهد بود 

ان شاءالله ...

نه به پر رنگی قبل

اما با همان شور 

فقط کمی کمرنگ تر ...

این بار می خواهم

از خودم بنویسم ...

کوچ کنم به دنیایی که حالا ماه هاست درموردش فکر می کنم ...

حالا بناست

کمی هم دیگری باشم ... 

 اینجا ؛

مادر جان !

حالا که دخترت بزرگ شده وقتش است که مستقل باشد ...

سر می زنم به شما ..

یاعلی .... 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر