و فراصوت یعنی صدای عشق !
بسم الله الرحمن الرحیم
و هبوطی رخ داد ؛
این بار نه به گناه ,
نه به نا فرمانی ..
که این هبوط ؛ به پاس عشق بود ...
به پاس فرمان برداری ...
این بار ؛ آدمی در کار نبود ...
خدا بود و خدا بود و خدا بود ...
خدایی که آرام هبوط کرد
و
فرشته هایی که
گرفته بودند ,
دنباله ی یک چادر خاکی ِ خونی را ...
کائنات همه دست به سینه , سر ز احترام خم کرده بودند که یگانه مادر گیتی آمده بود به تماشا ی عشق بازی ...
و خدا هم
گوشه ز این چادر را به آغوش گرفته بود ...
این بار ؛
رانده شدن از بهشت نبود ...
بلکه
این بار ؛
شان نزولی نازل شده بود برای بهشت ,
در وصف بهشت ...
این بار , بهشت , خود دویده بود به زمین ...
آبی آسمان ,
متجلی شده بود
در خاک ...
این بار ...
و
سیزده چه عدد مقدسی است ...
که سیزده رجب , کعبه شکافت و حالا برای " رجبی " آسمانی ترک برداشته بود و خدا بود که می بارید و خدا ...
همه جا خدا بود ...
و از همانجا ؛
حاجی شدی
و حاجی بودنت امضا شد ...
که خدا ؛
شخصا به دور تو طواف کرد ...
خدا دورت را گرفت ...
نقاره می زنند ..
گویی کائنات بر این لحظه به سجده در آمدند
گویی شیطان هم سجده می خواهد ...
و خدا طواف می کند و طواف ...
و چادری که در دست ِ اوست
سیاه ؛
خاکی و خونی ...
عطر یاس می آید ...
عطر سیب ...
پرده ی کعبه عوض می شود ؛
لباس های رزم تو را حالا چادری در آغوش کشیده که تاریخ را به جان خریده ...
این چادر ؛
توسل گاه خیلی ها بود ...
این چادر را دست های خدا دوخته ؛
بر قامت مادری که بهشت زیر پایش زانو زده ...
و ...
صدای بوسه ای پیچید در تمام عالم ...
از همان بوسه های سفت و محکم ...
که عاشقانه به تصویر می کشد , روایت یک عشق را ...
و ز درک این عقل های زمینی خارج بود ؛
بوسه های خداوندی ...
که این تن ز تاب خارج شد ,
که از آن پس به یادگار نگاه داشت
جای این بوسه را ...
از همان بوسه های سفت ...
از همان بوسه های خدا که بر کسی نمی کند ..
پا ها تو شد
بوسه گاه پیشانی ملائکی که به سجده در می آمدند در این عاشقانه ...
قدم می زدند
کائنات
به دور جان در آغوش کشیده ات ...
از آسمان شور می بارید ...
خدا در آغوش کشیده بود
جهان به طواف در آمده بود
و
سری به نیزه بلند است ..
چه غوغایی بر پاست
چه عاشقانه ای ...
آسمان موفق شد ...
امروز آسمان موفق شد ...
امروز این عاشقانه کامل شد ,
با یک پیشوند شهید , در ابتدای نامت ...
که شهید یعنی
شاهد بوده ای
عاشقانه را
نه !
نه !
تو خود ِ عاشقانه بودی ...
که شهد چشیدی
ز شرابا طهورا ...
___
+ س . شیرین فرد ( استفاده با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد و ذکر نام نویسنده )
کلمات کلیدی :