سنگى که به غصب در خانه است ، در گرو ویرانى کاشانه است . [ و این گفتار از پیامبر ( ص ) روایت شده است و شگفت نیست که دو سخن همدیگر را ماند که از یک چاه کشیده است و در دو دلو ریخته . ] [نهج البلاغه]

جلال هستی را به نمایش گذاشته ای ...

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 95/6/3 10:25 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

آسمان به زمین آمد

که ستونش تو باشی

که بهشت

آمد بر سرت

سایه افکند 

که نکند آفتاب این دنیا ,

بسوزاند آخرتت را ... 

که خورشید ,

دانه دانه مروارید می انداخت

به ذکر " لاحول و لاقوه الابالله "

که سنجاق شده اند

تمام خوبی ها

به بال ِ ملائک ِ بر سرت

که این چنین

وقار 

می بارد

ز هر قدم ..

که کائنات دست به سینه ایستاده اند

که گویی مادری خمیده قد ( سلام الله علیها ) 

می آید ز آسمان

می نشیند کناری

بوی خاک می پیچد ,

بوی خون ... 

و تو آرام و محکم

قدم بر می داری ...

زیبایی ات دل نشین

لبخندت از جنس زمین نبود اما !

می دانی ...

آنان که دستشان به آسمان نمی رسد

عادت دارند

آسمانیان را به باد تمسخر گیرند ..

اما تو ؛

تو ..

به راستی چه خوب نامی بر تو نهادند

که درست گفته اند , نام کودک , با خودش می آید

که بنا بود

چنین روزی 

تو بشوی 

" سُکَینِه " ی هزار ها دلی که می تپد به عشق

می تپد به شور ...

می تپد با هر نفست ...

که نبض هاشان گام های با وقار توست ...

اصلا می دانی " سُکَینِه " چیست ؟!

مگر می شود ندانی ...

" مایه ی آرامش " ی نداند که سکنا و آرام بخش دل های بی قرار است ؟!

میخ شد , ماه ِ صورتت

بر میان قاب ِ چادر ...

چه به تو می آمد ...

چه نگینی شده ای

که می درخشی

بر تمام کاروان ...

که گویی این کاروان , نگاهی به همراه دارد

نگاهی ز بالای نیزه ها ... 

نیزه هایی که جای آقا مان ( علیه السلام ) بر سرشان بود ...

می دانی ؟!

می دانی ؟!

می دانی که من ِ ساجده

من ِ ساجده ی شیرین فرد دارم نامه ای به سفیر آسمانی می نویسم که حتی نامش هم گویاست ...

"خدا بنده لو " ...

و تو با جان فریاد زدی

" الهی "

که ایمان دارم

که یقین دارم

که ابر ها شنیدند ز آسمان

که او هم فریاد ِ " عبدی " سر می داد ... 

چه عاشقانه ای به پا بود ... 

مبادا بلرزی

مبادا ز استواری ات کم شود ...

تو بالندگی ما هستی

افتخار ما هستی

تو نمایش ِ دست مولا علی بن ابیطالب ( علیهما السلام ) بر سرمانی  ...

پشت نامت ؛

فرشتگان " علیه السلام " می آورند

که تو شوری ...

که تو ...

که زین پس در " هو هو " ی تسبیح کائنات

دل آرامی , خفته

که آرام است 

به نام تو ...

که امروز , شیطان بر سرش می زد

که وای بر من ..

که تو مستحق سجده هستی ...

که امروز 

خدا می بالد بر خودش

که خدا فریاد " فتبارک الله " سر می دهد

که بام ها را " الله اکبر " پر می کند 

که گویی

بهشت به زانو در می آید

که می خواند بلبل 

که شیطان

ندا می دهد به آسمان

که گر " حوا  " در ابتدا آفریده می شد

به حتم

به حتم تا کنون بر سجده می ماند ...

که آسمان فکه می درخشد 

که ستارگانی دنباله دار می آیند که ساقدوش شوند ... 

که تو 

که تو علت العلل تمام نظم هایی ...

که بی نظمی ِ منظمی بنا کردی در وادی عشق

که در عشق

هرکه عاشق تر باشد ....

اصلا مرا چه به از عشق گفتن در محضر ِ عاشقان عاشق .. 

خواهرم

چه دعایی می توان کرد

برایت

زمانی که دست های صاحب الزمان ( عج )

به آسمان است

برای این عاشقانه ...

نگین ِ درخشان ِ ایران ... 

___

 

برای خواهر گران قدرم #سکینه_خدابنده_لو , زنی که مردانه ایستاده !

و مطمئن باش

آرزویم

دیدن توست

نه از قاب شیشه ای

که از نزدیک

در میانه ی سربازان یار غائب ( عج  )

#س_شیرین_فرد

 

اگر دلتان خواست و حرف دلتان بود , هل اتایی بخوانید به نیت دل شکسته مان ... 

نیت هم کردیم ... 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر