سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]

صدنامه فرستادم ؛ دریغ از پیکی و سلامی !

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 95/6/10 1:31 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام عزیزم ...

حالت خوبه ؟ مطمئنم که خوبی ... 

فقط منم اینجا که تو غم و غصه و بی حالی دارم دست و پا می زنم و هی برات نامه ی عاشقانه می نویسم تا برگردی ... 

نازنینم ..

چرا اینقدر دوری می کنی ازم مادامی که من اینقدر تو رو دوست دارم که وقتی بهت نگاه می کنم اونقدر عاشقانه تو تمام وجودت غرق میشم و گذر زمان رو حس نمی کنم ؟!

میدونی ؟!

من به تو نیاز دارم ...

پیشرفتم

آیندم

هدفم

همه ی این ها به تو نیاز دارند

و از همه مهم تر روحم که داره انتظارتو می کشه و از اونجایی که روابط عمومی خیلی ضعیفی داره , نمی تونه بهت بگه !

خودخواه نیستم ...

فکر نکنی چون آینده و زندگیم تو دستاته خودخواهم نه ...

آینده ی من تویی

هدفم تویی

پیشرفتم تویی

تمام زندگیم تویی ...

من خودتو دوست دارم ..

حاضرم بدون اینکه کسی بدونه ساعت ها پیشت بشینم

عشق رو جاز نمی زنن که ...

آخه میدونی ...

حسود زیاده !

می شینم

با دل و جون

پای حرفهات

نوشته هات ...

اگه خودت رو نمی خواستم که این همه شب بیداری های یواشکی نمی کشیدم بخاطرت ...

اگه خودت رو نمی خواستم که این همه کتاب و سی دی و همایش و مشاوره رو استفاده نمی کردم تا یاد بگیرم چطور عاشقانه , بهتر تو وجودم ثبتت کنم هرچند که این عشق ذاتیه و دارم بهترین نحوی که میشه تو رو تو قلبم نگه می دارم  ...

اگه خودت رو نمی خواستم که بخاطرت نمی خندیدم

بخاطرت گریه نمی کردم ...

برات این همه وقت نمی گذاشتم ... 

اگه ... 

اما نمی دونم چرا تو این روزا بی وفا شدی ...

دیگه اینقدر دوستم نداری ..

دل به دلم نمی دی

دستتو به دستم نمیدی ..

دیگه مثل قدیما باهم بیرون نمیریم .. 

دیگه وقتی پیشت میشینم مثل سابق نیستم

نمیدونم چرا ...

پیشت بی حوصلم

هر ثانیه ام , صد ساله ...

عشق که تاریخ انقضا نداشت ...

عزیزکم

شاید تو راز این عاشقانه رو بدونی

تو وجودم یکی داره دست و پا میزنه بیاد سمتت اما نمیتونه ...

اما پیشت که میاد لال ِ ...

دیگه مثل قبل حرفهات رو نمی فهمه ...

شیرین و جذابه براش اما نمیتونه ...

ازت بدم نمیاد , هنوز هم همونجوری عاشقتم اما اینگاری این عشق داره هی سخت تر میشه ...

اگرم میشنوی ازم تو عصبانیت یا هرجای دیگه که ازت متنفرم , باور نکن ! 

دوست دارم ...

این که میگم ازت متنفرم , تو رو نمی گم !

خودم رو میگم که نمیگم که تمام سعیم رو برای عاشقانه باتو بودن نمی کنم ... 

ضمیرشو جدی نگیر ...

آخه من تو ام ..

تو منی .. 

" درس " ِ عزیزم !

دیگه چقدر باهات صحبت کنم تا راضی بشی بیای پیشم ؟!

عاشق دل خسته ات ؛

#س_شیرین_فرد

 

 

 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر