دلم
بسم الله الرحمن الرحیم
آرام آرام
میان جویباره های خون
دست می کشم بر سرش ...
و آرام آرام
برش می دارم ...
خون دلش ، ز گونه پاک می کنم و آرام آرام می دهمش به آغوش تمام روزنامه های این سال های بی کسی که نیازمندی هایم را قاب کرده بودند ...
نیاز به یک خواب عمیق ... آرام ..
می گذارمش در کارتن ، چسبش می زنم و رویش به خط خوانا و درشت ، با رنگ قرمز می نویسم ؛ شکستی ... !
دلم را می گویم ...
آماده اش می کنم تا هرگاه خواست به خانه ی تو آید ، بی غبار و دست نا کشیده آید ...
بیاید و بماند ..
حتی اگر شکست ..
ــــ
+ بعد مدت ها قلم دست نگرفتن بد نشد !
#س_شیرین_فرد
کلمات کلیدی :