اینجا کسی هست ؟
هوالرحمن الرحیم
مدت ها بود که این حس غریب ِ واژه های زجر کش شده در میان جانم اینطور به یک صفحه خیره نمانده بودند ... ، مدت ها بود که اینطور لبریز از حرف های نگفته ای نمانده بودم که حتی قدرتی به نام قدرت بیان را ز دست داده باشم ! مدت ها بود که حس آرامش عجیب دست کشیدن بر کلید های کیبورد خاک خورده ام را به جان نخریده بودم . مدت ها بود که حرف هایم واژه واژه می ماند و رسوب می کرد ، درست مثل الان !
آیا شانه ای هست که من برایش بگریم ؟!
کلمات کلیدی :