سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پندها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک به شمار . [نهج البلاغه]

اتاق گریم

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 97/6/25 3:4 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

اتاق فرمان ، استدیو ، اتاق وی آی پی ، آبدار خانه ، اتاق گریم ، لابی ، سامان دهی تماشاچیان و ... نظر من را بخواهی می گویم از همه خاص تر اتاق گریم است ! گرچه استدیو محل ضبط است و خیلی چیز ها به خود دیده و خیلی حرف ها شنیده و اشک به جان خریده و با خنده های بلند آدم های داخلش خندیده و از گرمایی که بخاطر خاموش کردن کولر هاست تا صدای اضافه را هاچ اف نگیرد ، بجای هاچ اف های بی رحم در میانه ی تابستان ، عرق شرم ریخته . دکور های مختلف زینتش کرده و خلاصه اش کنم ، دفتر عمر تک تک اعضای تیم را ورق زده اما به گمانم اتاق گریم خاص تر است !

اتاق گریم جایی است که آدم هایی که داخلش می روند ، وقتی از پشت در های بسته بیرون می آیند زمین تا آسمان فرق می کنند با قبل از رفتنشان ! آدم هایی که عیب های صورتشان را با بهترین متریال مخفی می کنند تا در بهترین حالت ممکن باشند یا حتی زیبایی های دلربایشان را می پوشانند تا بماند برای محارم ... ! اتاق گریم جای خیلی خاصی است ... داخلش یک راز خیلی بزرگ را جا می گذاری و تمام ! مهم نیست دیشب تا صبح باریده باشی و چشم هایت در کبود ترین و متورم ترین حالت ممکن باشند ، بیرون که می آیی تو یک ساجده ی شیک و اتو کشیده ای که انگار دیشبش تا صبح چای و شربت نوشیده و با کسی که دوست داشته گپ زده ! مهم نیست دور چشم هایت چین و چروک خانه کرده باشند یا خط خنده ات کمی عمیق تر بخندد ، کمی عمیق تر از یک زخم ...  تو وقتی بیرون می آیی بی عیب و نقصی و یک راز بزرگ را جا گذاشته ای ! گریه های دیشب ... !

آدم هایی که به اتاق گریم می روند معمولا آدم های خیلی خاصند ، خیلی خاص ... غالبا تمام آن هایی که قرار است جلوی دوربین ها باشند و با بالاترین کیفیت سیمایشان بماند به یادگار . کمتر پیش می آید یا اصلا پیش نمی آید که آن هایی که دائما در پشت صحنه در تکاپویند و دیده نمی شوند ، بروند آنجا و راز مگویشان را در گوش های آینه فریاد زنند ! اصلا یک چیز غیر معمول است که اوی منشی صحنه ، اوی فیلم بردار ، اوی صدا بردار ، اوی مجری و حتی توی عکاس و نویسنده بروی آنجا و بخواهی چیزی را به امانت بسپاری ... پس بنابراین مجبوری برای چشم های متورم کبود تارت یک دلیل مسخره بیاوری ،‌ یک دروغ بزرگ ... ! بی خوابی ... !

اما این روز ها ، اتاق گریم برای من حکم دیگری داشت ... کمی فرا تر از کرم پودر و شانه و فیکساتور ... ! کمی بیشتر از کمی فراتر ! یقین کرده ام که این دنیا ، دنیای علت و معلول است و هیچ چیز ، هیچ چیز بی دلیل نیست ولو به کوچکی افتادن یک برگ ببینیمش ... ! ما دلیل خیلی چیز ها را نمی دانیم و این دلیل نمی شود که تاکید کنیم بر بی علتی محض تمام علت هایی که به نادانسته های ما می خندند ... ! گمان می کنم گاهی بعضی حقایق می آیند درست جلوی چشم هایت ، با تو دست می دهند تا یک چیز را بگویند ، یک چیزی که گفتنی نیست ! این روز ها برایم عادی شده بود نماز هایم اما حالا یقین دارم بی دلیل نیست ،نماز هایم را در اتاق گریم می خوانم و جز گریمور و مهمان ، من هم شده ام عضو ثابت برو بیا های این اتاق ... سجاده ای شده جز جدا ناشدنی این بخش از استدیو ... بی دلیل نیست ! گوییا دیگر مجبور نیستم به دروغ مسخره ی بیخوابی و حالا خلاف معمول همیشه منی که نه گریمورم و نه بناست جلوی دوربین بروم و حتی یک ، یک عکس درست از خودم ندارم هر روز چند بار پایم به این اتاق کشیده می شود .  گمانم تمام متریال من همین مهر و تسبیح است و بس ... ! حالا یک ساجده ی شیک و اتو کشیده داریم که انگار نه انگار دیشب که هیچ ، پنج دقیقه پیش در حال احتضار بود ... ! ساجده ای که چیزی را مخفی نکرده ، چیزی را جا نگذاشته ، ساجده ای که یک فرق بزرگ دارد با تمام آدم هایی که اینجا گریم می شوند و راز هایشان را به امانت جا می گذارند ... ، ساجده ای که درد هایش را دور ریخته ... ! برای همیشه ... !

 

#س_شیرین_فرد

 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر