سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه پرسید دانست . [امام علی علیه السلام]

لــ ـــ َـــرز ...

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 92/12/17 6:24 عصر

یا علیـم ... 

 
بیشتر شب ها بغض با حنجره گره می خورد...

 
به هم میپوندند تا فقط صدا را بلرزانند...

 
چه سخت است 


که هنگام حرف زدن ، بدنت از لرزش صدا سرد شود ...


و شروع کند به تکان خورد ...


تمام وجودت می شود لرز ... 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درد نوشت ( استفاده با ذکر منبع ) 

دردنوشت 1 : لرزشی که تنها یک چیز آرامش می کند ... 

و آن احساس دستان خداست ...

 
که شانه هایت را می گیرد 

 
و میگوید ...

 
نترس ...


تا من هستم 


و به من تکیه می کنی،


نباید بترسی... 


 

التماس دعا 

یاعلی(ع)...




کلمات کلیدی : روایت ِ یک ذهن ِ پریشان، درد

بگذار مسخــرهـ کنند ...

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 92/12/7 7:8 عصر

بسم الله

 
برایمان مهم نباشد که برخی مسخره می کنند….


همانگونه که:


نوح را مسخره کردند. (هود (11) : 38)


موسی را مسخره کردند. (شعرا (26) : 25)


پیامبر قوم عاد را مسخره کردند. (احقاف (46) : 26)


و در یک کلمه مسخره شدن، تنها شکنجه ی مشترکی بود


که همه ی پیامبران آن را تجربه کردند. (حجر (15) :11)


خداوند وعده داده است: از آنان روی گردان!


 ما شرّ مسخره کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. (حجر (15) :95)/ مادرم زهرا(س) جلوی نابینا هم حجابش را حفظ کرد!

 

من هم یک محجبه ام !

 

الگویم زهراست!

 پس عیب ندارد مرا مسخره کنید ... 

 




کلمات کلیدی : روایت ِ یک ذهن ِ پریشان، دلگرفته

یه دوربین و یه تهران هیاهو و من ...

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 92/12/6 6:10 عصر

بسم الله

 


سلامـــ

 

خوب هستید ان شاءالله ؟

 

یه تهران گردی کوچولو ...


مطلب داغ ِ داغ !


مربوط به شنبه 

 

و عکس ها و متن هم همه تولیدی و استفاده با ذکر منبع 

خب 

و امـــــــّا جریان گردش ما ...

مراجعه به ادامه مطلب ...

 


ادامه مطلب...


کلمات کلیدی : روایت ِ یک ذهن ِ پریشان، دوربین و مـن ...

اجازه نخواهیم داد ...

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 92/12/5 12:56 صبح

بسم الله


رفتی تا خـ ـ ـاک کشور ما را نگیرند ...


فرزندان ایران را ...


اما امروز چه بی رحمانه مقبره ات در میان خاک ها گمشده است ...


و چه غریبانه تر در هنگام برف تمام دوستان شهیدت هم گمنام می شوند ...


چه بی رحمانه باد و باران رنگ و روی مقبره را در نوردید ...

ولی هنـ ـ ـوز همان عطر را داری ...


عطر خدا ...


آری سالها چشم انتظار ماندند 


سالهایی هر روز در کنار قبری که نمی دانستند ... با آب و 
نوای قرآن سر کردند اما امروز که از میان ما به ظاهر رفته اند

 اجازه نمی دهیم ... 

 ما فرزندان ایران ، همان نسل آینده ی دیروز ، امروز با رنگ و آب و قرآن و اشک و کوله بار گناه می آییم ...

 شاید ذره جبران کند ...

مگر ما نیستیم که قبرتان را خاک گیرد و راهتان خالی بماند ، بغض گلوی شما و همراهانتان ، دوستانتان ، مادران و پدرانتان ... را درگیرد ...

 اجازه نخواهیم داد 

 امسال هم مانند هر سال باهفت سین می آییم

 این پنج شنبه هم مانند هر پنچ شنبه با آب و رنگ می آییم

 و هر شب با نوای قرآن ِ دل ...

 آری

 چشمانت را ببند ای شهید ... 

بروی تمام بی رحمی ها ...

ـــــ

گل نرگس  (استفاده با ذکر منبع گل تقدیم شما)

 پ.ن : یه استراحتی بعد کلی درس !!!





کلمات کلیدی : دلگرفته، روایت ِ یک ذهن ِ پریشان، دلنوشت

آزادیــــ ...

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 92/12/2 1:23 صبح

 بسم الله


گفت کشور های دیگه و مخصوصا کشور های غربی آزادن ! آزادی اونجا حاکمه ...


ما آزادی نداریم!!!


اما نگفت که اون ها بر طبق دین خودشون (ظاهرا مسیحیت)رفتار می کنن و ما این رفتار رو می بینیم 


و می گیم 


آزادی !


پس در نتیجه :


ما در دین خودمون آزادیم ...


ـــ


ساجده  


پ.ن : این سمت رو میبینید اون سمت رو هم ببینید !





کلمات کلیدی : روایت ِ یک ذهن ِ پریشان

ابزار وبمستر